طلا برای چند روز به خانه ننه بزرگ رفته بود. خانه ننه بزرگ توی شهر دیگری بود. حیاط خانه ننه بزرگ پر از گل بود و تختی که عصرها روی آن می نشستند و ننه بزرگ قلیانی داشت که عروسکی توی آبش بالا و پایین میرفت.
طلا آرزو می کرد که کاش عروسک توی قلیان مال او بود. یک روز که پدر طلا کوچولو برای بردن او به خانه ننه بزرگ آمده بود، ننه بزرگ طلا را شگفت زده کرد.
داستان"عروسک قلیانی" با اجرای خانم مریم نشیبا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
طلا آرزو می کرد که کاش عروسک توی قلیان مال او بود. یک روز که پدر طلا کوچولو برای بردن او به خانه ننه بزرگ آمده بود، ننه بزرگ طلا را شگفت زده کرد.
داستان"عروسک قلیانی" با اجرای خانم مریم نشیبا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
14:09
کاربر مهمان