هدی مشغول آب دادن به گلدونهای پشت پنجره بود که تلفن خونهی عزیزجون زنگ خورد، ولی تا اومدن گوشی رو بردارن، تلفن قطع شد. عزیزجون خودشون دوباره با همون شماره تماس گرفتن و متوجه شدن که همسایهشون بودن... .
این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان یاد میده که یادآوری نعمتهای خداوند، عشق به خدا رو در دلهامون زنده میکنه و آدم یادش میآد خداوند چقدر مهربونه و چقدر ما رو دوست داره، پس باید بابت نعمتهای خداوند شکرگزار باشیم. در این قسمت از برنامهی «یک آیه، یک قصه» عزیزجون به آیهی 11 سورهی مبارکهی «ضحی» اشاره می کنن.
خداوند در این آیه میفرماید:
«وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ. و اما نعمت پروردگارت را (که مقام نبوت و تقرب کامل به خدا یافتی، بر امت) بازگو.»
این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان یاد میده که یادآوری نعمتهای خداوند، عشق به خدا رو در دلهامون زنده میکنه و آدم یادش میآد خداوند چقدر مهربونه و چقدر ما رو دوست داره، پس باید بابت نعمتهای خداوند شکرگزار باشیم. در این قسمت از برنامهی «یک آیه، یک قصه» عزیزجون به آیهی 11 سورهی مبارکهی «ضحی» اشاره می کنن.
خداوند در این آیه میفرماید:
«وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ. و اما نعمت پروردگارت را (که مقام نبوت و تقرب کامل به خدا یافتی، بر امت) بازگو.»
صداها
-
عنوانزمان
-
10:43
کاربر مهمان