مامان جونم میدونه که زبالهها باارزشن و میشه اونها رو بازیافت کرد. یه شعر در این باره بشنویم.
مامان جونم گذاشته
یه گوشه روی قالی
چند تا دونه جعبهکفش
با بطریهای خالی
پلاستیک بزرگی
فوری میره میآره
هرچی که روی قالیست
داخل اون میذاره
با مهربونی میگه
دختر خوشگل من
اینا میرن کارخونه
تا اونجا بازیافت بشن
چیزای خب و جدید
ساخته میشه از اونا
تااینکه باز میرسن
یه روزی باز دست ما
مامان جونم گذاشته
یه گوشه روی قالی
چند تا دونه جعبهکفش
با بطریهای خالی
پلاستیک بزرگی
فوری میره میآره
هرچی که روی قالیست
داخل اون میذاره
با مهربونی میگه
دختر خوشگل من
اینا میرن کارخونه
تا اونجا بازیافت بشن
چیزای خب و جدید
ساخته میشه از اونا
تااینکه باز میرسن
یه روزی باز دست ما
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه