یه روز من آقاپلیسه شدم.
نشستم توی ماشین
کنار دست بابا
گرفت او توی دستش
دوباره گوشی اش را
به او گفتم من امشب
خودم آقاپلیسم
برایت دانهدانه
جریمه مینویسم
پیامک می فرستی
خطرناک است این کار
کمربند تو باز است
حواست نیست انگار
به خنده گفت:
"من را ببخش لطفا"
به جایش چند بوسه
جریمه می دهم من
نشستم توی ماشین
کنار دست بابا
گرفت او توی دستش
دوباره گوشی اش را
به او گفتم من امشب
خودم آقاپلیسم
برایت دانهدانه
جریمه مینویسم
پیامک می فرستی
خطرناک است این کار
کمربند تو باز است
حواست نیست انگار
به خنده گفت:
"من را ببخش لطفا"
به جایش چند بوسه
جریمه می دهم من
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه