بچهها! داستان یه گل خوشبو رو بشنوید. یه گل که توی بیابان روییده و هیچ کس نمیدونه چهجوری این گل خوشبو توی اون بیابان دور و سرد به دنیا اومده! ولی توی داستان که به زبان شعره، متوجه میشیم که این گل خوشبو از خون یه سرباز زخمی روییده.
اون سرباز برای دفاع از ایران به جنگ دشمن رفته بود تا من و تو امروز در وطن به خوشی زندگی کنیم.
اون سرباز زخمی شده بود و در یه شب مهتابی، شبی که ماه بود و اون رو از آسمان نگاه میکرد، به روی یه کوه میره و همونجا برای همیشه می خوابه.
از قطرههای خون اون یه بوته سبز میشه و بعد از مدتی یه گل زیبا شکوفا میشه. یه گل که بوی اون تمام بیابان رو خوشبو میکنه ...
بخشهایی از این داستان منظوم رو اینجا بخونید و داستان زیبای این گل رو در صدای اصلی بشنوید.
این گل رو همیشه به خاطر داشته باشیم.
پروانه ی قشنگی
با بال رنگی رنگی
تو باغ گل نشسته
به روی تختهسنگی
باد با هوهو رسید
داخل باغ چرخید
بوی خوش عطر او
تو آسمونا پیچید
پروانه گفت: به به
چه عطر خوبی زدی!
از کنار کدوم گل
با بوی خوش اومدی؟
باد دوباره چرخید
دوباره گفت: هوهو
دنبال این بو برو
از جادهی روبهرو
پروانه تو آسمون
با خوشحالی پر میزد
به دنبال بوی گل
به هر طرف سر میزد
پر پر پر پر کشید
تا که رسید به صحرا
بوته ی خاری رو دید
نشسته بود نها
پروانه بال زد و گفت:
سلام ای بوته ی خار
به دنبال یه گلم
با عطر و بوی بسیار
بوته به پروانه گفت:
من که گلی ندیدم
می گن که روی تپهست
از دیگران شنیدم
شبها که مهتابیه
در زیر نور مهتاب
با عطر و بوی خوشی
بیدار میشه گل از خواب
بوی عجیب اون گل
میپیچه توی صحرا
باد با خودش میبره
بوی اونو به هرجا
اون سرباز برای دفاع از ایران به جنگ دشمن رفته بود تا من و تو امروز در وطن به خوشی زندگی کنیم.
اون سرباز زخمی شده بود و در یه شب مهتابی، شبی که ماه بود و اون رو از آسمان نگاه میکرد، به روی یه کوه میره و همونجا برای همیشه می خوابه.
از قطرههای خون اون یه بوته سبز میشه و بعد از مدتی یه گل زیبا شکوفا میشه. یه گل که بوی اون تمام بیابان رو خوشبو میکنه ...
بخشهایی از این داستان منظوم رو اینجا بخونید و داستان زیبای این گل رو در صدای اصلی بشنوید.
این گل رو همیشه به خاطر داشته باشیم.
پروانه ی قشنگی
با بال رنگی رنگی
تو باغ گل نشسته
به روی تختهسنگی
باد با هوهو رسید
داخل باغ چرخید
بوی خوش عطر او
تو آسمونا پیچید
پروانه گفت: به به
چه عطر خوبی زدی!
از کنار کدوم گل
با بوی خوش اومدی؟
باد دوباره چرخید
دوباره گفت: هوهو
دنبال این بو برو
از جادهی روبهرو
پروانه تو آسمون
با خوشحالی پر میزد
به دنبال بوی گل
به هر طرف سر میزد
پر پر پر پر کشید
تا که رسید به صحرا
بوته ی خاری رو دید
نشسته بود نها
پروانه بال زد و گفت:
سلام ای بوته ی خار
به دنبال یه گلم
با عطر و بوی بسیار
بوته به پروانه گفت:
من که گلی ندیدم
می گن که روی تپهست
از دیگران شنیدم
شبها که مهتابیه
در زیر نور مهتاب
با عطر و بوی خوشی
بیدار میشه گل از خواب
بوی عجیب اون گل
میپیچه توی صحرا
باد با خودش میبره
بوی اونو به هرجا
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
9:00
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه