پرطلا جون آشپزه چه خوب غذا می پزه

  • 1 قطعه
  • 3:16 مدت زمان
  • 25 دریافت شده
پرطلا بی‌احتیاطی کرده دست به گاز و کبریت زده. وای وای! نکنه بالش سوخته!
پرطلای قصه‌مون بیدار شد از خواب ناز
صبحش‌و با یه لبخند دوباره کرد آغاز

گل کاکلی خونه نیست رفته که نون بگیره
پرطلا جون گرسنه است خیلی بهونه گیره

تو یخچال‌و نگاه کرد پنیر بود و مربا
یه لقمه نون نداشتن گفت با خودش: ای بابا!

دلم به قارقور افتاد از حالا من آشپزم
یه آشپز ماهرم غذای خوب می پزم

پرطلا بی‌احتیاط شعله‌ی گاز و وا کرد
همین که کبریت‌و زد گاز یهویی صدا کرد

پرطلا جیغی کشید آتیش آتیش خداجون!
مامان جون از پشت در اومد خونه هراسون

دوید به آشپز خونه اون خیلی ترسیده بود
گل کاکلی فوتش کرد شعله‌ی آتیش‌و زود

کبریت و فندک و گاز خطر دارن بچه‌ها
دست نزنید به اونا گل‌های خوب و زیبا

پرطلا با گریه گفت آی دست من می‌سوزه
مامان بیا فوتش کن، الان شبه یا روزه؟

مامان اومد کنارش صورت اون‌و بوسید
رفتن با هم به دکتر دستای سوختش‌و دید

دکتر به پرطلا گفت: دختر زیبای من
این کرم و صبح و شب رو سوختگی‌ها بزن

پرطلای قصه‌مون بهتره حال و روزش
زخمای اون خوب شده دیگه نداره سوزش

با خنده می‌گه: مامان، آشپزی دوس ندارم
از این به بعد وقتم‌و رو دکتری می‌ذارم

آهنگ ها

مشخصات موسیقی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

دسترسی سریع