عید که میشه من دلم میخواد همه از ته دل خوشحال باشن.
عید شد
حوض پر از خندهی خورشید شد
در دل تنگ بلور
ماهی قرمز شکفت
شاپرک
در چمن روسری مادرم
بال زد و قصه گفت ...
عید شد و بید پیر
جامهای از برگ به تن کرد باز
صورت مهتابی مادربزرگ
باز دمید از افق جانماز
کاشکی
خانهی دل نیز بهاری شود
باغچهی روح من
غرق در آواز قناری شود
عید شد
حوض پر از خندهی خورشید شد
در دل تنگ بلور
ماهی قرمز شکفت
شاپرک
در چمن روسری مادرم
بال زد و قصه گفت ...
عید شد و بید پیر
جامهای از برگ به تن کرد باز
صورت مهتابی مادربزرگ
باز دمید از افق جانماز
کاشکی
خانهی دل نیز بهاری شود
باغچهی روح من
غرق در آواز قناری شود
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه