من با بابابزرگم دوستم.
بابابزرگم
تنهای تنهاست
هر لحظه فکرش
در خانه با ماست
با آن که دارد
بیماری قند
دور از لبش نیست
یک لحظه لبخند
بردم من امروز
او را به گردش
آهسته کردیم
یه گوشه ورزش
دادم به او بعد
یک چای لبسوز
با توت و کشمش
مانند هر روز
این شعر از کتاب «سفر به گیلان»، انتشارات نوشته، بخش کتابهای خورشید خانوم، انتخاب شده است.
بابابزرگم
تنهای تنهاست
هر لحظه فکرش
در خانه با ماست
با آن که دارد
بیماری قند
دور از لبش نیست
یک لحظه لبخند
بردم من امروز
او را به گردش
آهسته کردیم
یه گوشه ورزش
دادم به او بعد
یک چای لبسوز
با توت و کشمش
مانند هر روز
این شعر از کتاب «سفر به گیلان»، انتشارات نوشته، بخش کتابهای خورشید خانوم، انتخاب شده است.
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه