توی یه مزرعه که نزدیک یه برکهی بزرگ بود، خانم اردکه روی تخمهاش نشسته بود و منتظر جوجههای ناز و تُپُلش بود که یکییکی از توی تخم بیرون بیان. سرانجام جوجهاردکا به دنیا اومدن. اونا کمکم بزرگ شدن و وقتش رسید که شنا کردن رو یاد بگیرن... .
کودکان با شنیدن این داستان یاد میگیرن که با کمی فکر و خلاقیت، میتونن برای هر مشکلی راهحل مناسب پیدا کنن.
کودکان با شنیدن این داستان یاد میگیرن که با کمی فکر و خلاقیت، میتونن برای هر مشکلی راهحل مناسب پیدا کنن.
صداها
-
عنوانزمان
-
13:25
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه