یاسمن تنها بچه خانواده بود و دوستی هم نداشت. اونها توی یک مزرعه زندگی می کردند.
یاسمن با حیوانات مزرعه بازی می کرد. اما یک روز حوصله نداشت ،لبه پله ها نشست و با جوجه ها هم بازی نکرد. خانم مرغه پیش او رفت و گفت چرا امروز اینقدر ناراحتی؟ چرا با جوجه ها بازی نمی کنی؟ یا سمن هم برای خانم مرغه تعریف کرد که چون کار بدی کرده و مادرش ناراحت شده، غمگین و ناراحته.
داستان"یاسمن و فانوس قدیمی" با اجرای خانم مریم نشیبا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
یاسمن با حیوانات مزرعه بازی می کرد. اما یک روز حوصله نداشت ،لبه پله ها نشست و با جوجه ها هم بازی نکرد. خانم مرغه پیش او رفت و گفت چرا امروز اینقدر ناراحتی؟ چرا با جوجه ها بازی نمی کنی؟ یا سمن هم برای خانم مرغه تعریف کرد که چون کار بدی کرده و مادرش ناراحت شده، غمگین و ناراحته.
داستان"یاسمن و فانوس قدیمی" با اجرای خانم مریم نشیبا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
۱۴:۲۰
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه