قصهای از یک برگ.
برگ فرزند درخت
برگ همبازی باد
دو سه روزیست که برگ
نیست سرزنده و شاد
صورت سبزهی برگ
چه گل انداخته است
درد گویا به دلش
ناگهان تاخته است
تن او زرد شده
شاید او بیمار است
صورتش سرخ شده
شاید او تبدار است
دست نارنجی برگ
از غمی لبریز است
قصهای دارد و آن
قصهی پاییز است
برگ فرزند درخت
برگ همبازی باد
دو سه روزیست که برگ
نیست سرزنده و شاد
صورت سبزهی برگ
چه گل انداخته است
درد گویا به دلش
ناگهان تاخته است
تن او زرد شده
شاید او بیمار است
صورتش سرخ شده
شاید او تبدار است
دست نارنجی برگ
از غمی لبریز است
قصهای دارد و آن
قصهی پاییز است
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه