خاله جونم سفره ی ناهارشو توی باغچه تکون داد. منم براش یه شعر گفتم.
سفره رو خاله جونم
میتکونه تو باغچه
نشسته روی شاخه
دو تا گل و یه زاغچه
خُردهریزای سفره
برنج و سبزی و نون
گنجشکای مهربون!
ناهار شده نوش جون!
ناهارشونو خوردن
خوشمزه بود انگاری
خاله با گوشیش گرفت
یه عکس یادگاری
سفره رو خاله جونم
میتکونه تو باغچه
نشسته روی شاخه
دو تا گل و یه زاغچه
خُردهریزای سفره
برنج و سبزی و نون
گنجشکای مهربون!
ناهار شده نوش جون!
ناهارشونو خوردن
خوشمزه بود انگاری
خاله با گوشیش گرفت
یه عکس یادگاری
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان