display result search
شب رویایی 325
شب رویایی برنامه ایه که هم زمان از اپلیکیشن و سایت ایرانصدا و شبکه تلویزیونی پویا قابل دسترسه. شما می تونید این برنامه رو از ایرانصدا بشنوید و یا از ساعت 9:30 تا 10در شبکه پویا ببینید... با شب رویایی همراه باشید.
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
*****
⭕️ لاک‌پشت و حلزون
توی یه دشت بزرگ، کنار یه برکه‌ی قشنگ، یه لاک‌پشت کوچولو با یه حلزون دوست بود. حلزون یه صدف خیلی خوشگل داشت. خونه‌ی لاک‌پشت و حلزون کنار هم بود. لاک‌پشت کوچولو و حلزون با هم‌دیگه یه باغچه‌ی کلم داشتن که ... .
⭕️ با بزرگان نشست و برخاست داره
کنار رودخونه ای موشی تنها زندگی می کرد. او دلش می خواست به اون طرف رودخونه بره و در جمع موش های دیگر زندگی کنه. بارها به کنار رودخونه رفته بود اما راهی پیدا نکرده بود. یکی از روزها موش مثل همیشه کنار رودخونه نشسته بود. شتری اومد، آب خورد تا به اون طرف رودخونه بره. بلافاصله موش نزد شتر رفت و گفت: «اجازه می دین من روی کول شما سوار بشم و به اون طرف رودخونه بیام؟»...
که ... .
⭕️ ای گل کاش من جای تو بودم
امام خمینی (ره) با کودکان بسیار مهربان بودند، آنقدر که گاهی اوقات با بچه ها بازی می کردند.هر وقت خاطره هایی که از ایشان تعریف می کنند را می شنویم، بازهم دوست داریم به خواندن و شنیدن ادامه دهیم، بازهم می شود از همان خاطره ها درس های زیادی گرفت
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
*****
⭕️ لاک‌پشت و حلزون
توی یه دشت بزرگ، کنار یه برکه‌ی قشنگ، یه لاک‌پشت کوچولو با یه حلزون دوست بود. حلزون یه صدف خیلی خوشگل داشت. خونه‌ی لاک‌پشت و حلزون کنار هم بود. لاک‌پشت کوچولو و حلزون با هم‌دیگه یه باغچه‌ی کلم داشتن که ... .
⭕️ با بزرگان نشست و برخاست داره
کنار رودخونه ای موشی تنها زندگی می کرد. او دلش می خواست به اون طرف رودخونه بره و در جمع موش های دیگر زندگی کنه. بارها به کنار رودخونه رفته بود اما راهی پیدا نکرده بود. یکی از روزها موش مثل همیشه کنار رودخونه نشسته بود. شتری اومد، آب خورد تا به اون طرف رودخونه بره. بلافاصله موش نزد شتر رفت و گفت: «اجازه می دین من روی کول شما سوار بشم و به اون طرف رودخونه بیام؟»...
که ... .
⭕️ ای گل کاش من جای تو بودم
امام خمینی (ره) با کودکان بسیار مهربان بودند، آنقدر که گاهی اوقات با بچه ها بازی می کردند.هر وقت خاطره هایی که از ایشان تعریف می کنند را می شنویم، بازهم دوست داریم به خواندن و شنیدن ادامه دهیم، بازهم می شود از همان خاطره ها درس های زیادی گرفت
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون
صداها
-
عنوانزمان
-
37:39
کاربر مهمان
کاربر مهمان