پیشیِ شیطون

  • 1 قطعه
  • 12:56 مدت زمان
  • 1072 دریافت شده
مادر یاسمن تصمیم گرفته بود که براش یه لباس ببافه. یاسمن می‌رفت توی حیاط و بازی می‌کرد؛ اون مواظب بود که پاش رو روی سبزیایی که روی پارچه توی اِیوون پهن شده بود نذاره. یه روز مادر با ناراحتی از حیاط اومد توی اتاق و از یاسمن پرسید... .
کودکان با شنیدن این داستان یاد می‌گیرن که در بعضی مواقع باید به بزرگ‌ترها برای انجام بعضی کارها، یادآوری کنن، آخه اونا مشغله‌شون زیاده و ممکنه بعضی کارها رو فراموش کنن. این‌طوری بچه‌ها به بزرگ‌تراشون کمک می‌کنن که دوباره‌کاری نکنن تا بیشتر خسته نشن.

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    النابتتباتتلعکولببعکولبعتندیعتول😴😂🤫👌🤭👍☝🤝🤲🏩👉👰‍♀️👸👩‍🎤💇‍♀️👭🏡👌🙏
  • کاربر مهمان
    قصه ی قشنگی بود ، مخصوصا با صدای بی نظیر خانم نشیبا
دسترسی سریع