در زمان قدیم مردی شکارچی بود که برای گذران زندگی اش شکار می کرد و گاهی هم ماهی صید می کرد.
روزی مرد شکارچی تورش را پهن کرده و در کمین نشسته بود.
او منتظر شد تا سه کبوتر به دام نزدیک شدند. شکارچی در این لحظه صدای بلند دو نفر را شنید. پس خودش را به آن دو مرد رساند تا جلوی سر و صدای آنها را بگیرد. اما آنها گفتند مگر ما مزاحم کسی هستیم؟ مرد گفت بله من صیاد هستم و باید اینجا ساکت باشد ...
روزی مرد شکارچی تورش را پهن کرده و در کمین نشسته بود.
او منتظر شد تا سه کبوتر به دام نزدیک شدند. شکارچی در این لحظه صدای بلند دو نفر را شنید. پس خودش را به آن دو مرد رساند تا جلوی سر و صدای آنها را بگیرد. اما آنها گفتند مگر ما مزاحم کسی هستیم؟ مرد گفت بله من صیاد هستم و باید اینجا ساکت باشد ...
از ایرانصدا بشنوید
این داستان آموزنده از کلیله و دمنه توسط مهدی آذر یزدی ساده نویسی شده و برای کودکان سال آخر دبستان مناسب است
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان