رضا کوچولو همیشه بعد از ظهرها توی کوچه با دوست هاش بازی می کرد و همیشه مواظب بودند که مزاحم استراحت همسایه ها نشوند.
یک روز که بچه ها تصمیم گرفتند برای بازی بروند، باران شروع به باریدن کرد. مادر ها بچه هایشان را صدا زدند و رضا و دوستانش مجبور شدند به خانه ها بروند. رضا خیلی ناراحت شد و از مادرش پرسید چرا باران خوب است ؟من باران را دوست ندارم. اما مادر برای رضا کوچولو توضیح داد که چرا باران نعمت خوب خداست. این برنامه در فصل زمستان پخش شده است.
داستان"من بارون رو خیلی دوست دارم" با اجرای خانم مریم نشیبا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
یک روز که بچه ها تصمیم گرفتند برای بازی بروند، باران شروع به باریدن کرد. مادر ها بچه هایشان را صدا زدند و رضا و دوستانش مجبور شدند به خانه ها بروند. رضا خیلی ناراحت شد و از مادرش پرسید چرا باران خوب است ؟من باران را دوست ندارم. اما مادر برای رضا کوچولو توضیح داد که چرا باران نعمت خوب خداست. این برنامه در فصل زمستان پخش شده است.
داستان"من بارون رو خیلی دوست دارم" با اجرای خانم مریم نشیبا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
11:55
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان