ناگهان از مسجد خبری تازه رسید.
ناگهان از مسجد
خبری تازه رسید
مادرم نقل به دست
به سر کوچه رسید
خواهرم با شادی
گلی از گلدان چید
زد به پیراهن من
گفت: «عید آمده، عید!»
پدر از راه رسید
آمد و شاد نشست
گفت با خندهی شاد:
«کمر دیو شکست!»
از دل خاک شکفت
غنچهی نوروزی
گفت: «بهبه، آمد
لحظهی پیروزی!»
ناگهان از مسجد
خبری تازه رسید
مادرم نقل به دست
به سر کوچه رسید
خواهرم با شادی
گلی از گلدان چید
زد به پیراهن من
گفت: «عید آمده، عید!»
پدر از راه رسید
آمد و شاد نشست
گفت با خندهی شاد:
«کمر دیو شکست!»
از دل خاک شکفت
غنچهی نوروزی
گفت: «بهبه، آمد
لحظهی پیروزی!»
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

