شب رؤیایی برنامهایه که همزمان از برنامهی کاربردی و پایگاه اینترنتی ایرانصدا و شبکهی تلویزیونی پویا پخش میشه. شما میتونید این برنامه رو از ایرانصدا بشنوید و یا از ساعت 9:30 تا 10 شب در شبکهی پویا ببینید... با شب رؤیایی همراه باشید.
کوچولوهای نازنین و دوستداشتنی سلام. براتون یهعالمه قصه و لالایی داریم.
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصهها سفر میکنیم.
همراه شماییم با برنامهی شنیدنی «شب رؤیایی».
******
⭕️ جعبهی بزرگ جایزه
وقتی زنگ خورد، «ریحانه» و بقیهی بچههای مدرسه توی حیاط به صف شدن. خانم مدیر با یه جعبهی بزرگ کادوپیچشده پشت بلندگو ایستاد. ریحانه خیلی دلش میخواست زودتر متوجه بشه که این جایزه به کدوم یک از بچهها تعلق میگیره. دل تو دلش نبود... .
⭕️ سرمای شدید
«مریم کوچولو» دختری بود که توی یه روستای خیلی کوچیک و خیلی دور همراه خونوادهاش زندگی میکرد. پدر و مادر مریم کوچولو هر روز صبح به مزرعهشون میرفتن تا به کارای اونجا رسیدگی کنن... .
⭕️ کار نشد نداره
پسر جوونی با پدرش بر روی زمینی کشاورزی می کردن. مدتی گذشت و زمین اصلاً آمادهی بذرپاشی نشد. پسر در همون آغاز کار ناامید شد و به پدر گفت: «این کار اصلاً شدنی نیست. این زمین خشک و بایره و بیجهت وقت خودمون رو تلف میکنیم.» ولی پدر همچنان امیدوار بود و صبح تا شب تلاش میکرد. بالأخره روزی رسید که ... .
******
ادامهی این داستانها رو میتونید توی این قسمت از برنامه بشنوین. پس بیایین با هم بریم سراغ برنامهی خودتون، شب رؤیایی.
برنامهی «شب رؤیایی»، به تهیهکنندگی آتی جانافشان، در شبکهی رادیویی ایرانصدا تولید شده است.
کوچولوهای نازنین و دوستداشتنی سلام. براتون یهعالمه قصه و لالایی داریم.
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصهها سفر میکنیم.
همراه شماییم با برنامهی شنیدنی «شب رؤیایی».
******
⭕️ جعبهی بزرگ جایزه
وقتی زنگ خورد، «ریحانه» و بقیهی بچههای مدرسه توی حیاط به صف شدن. خانم مدیر با یه جعبهی بزرگ کادوپیچشده پشت بلندگو ایستاد. ریحانه خیلی دلش میخواست زودتر متوجه بشه که این جایزه به کدوم یک از بچهها تعلق میگیره. دل تو دلش نبود... .
⭕️ سرمای شدید
«مریم کوچولو» دختری بود که توی یه روستای خیلی کوچیک و خیلی دور همراه خونوادهاش زندگی میکرد. پدر و مادر مریم کوچولو هر روز صبح به مزرعهشون میرفتن تا به کارای اونجا رسیدگی کنن... .
⭕️ کار نشد نداره
پسر جوونی با پدرش بر روی زمینی کشاورزی می کردن. مدتی گذشت و زمین اصلاً آمادهی بذرپاشی نشد. پسر در همون آغاز کار ناامید شد و به پدر گفت: «این کار اصلاً شدنی نیست. این زمین خشک و بایره و بیجهت وقت خودمون رو تلف میکنیم.» ولی پدر همچنان امیدوار بود و صبح تا شب تلاش میکرد. بالأخره روزی رسید که ... .
******
ادامهی این داستانها رو میتونید توی این قسمت از برنامه بشنوین. پس بیایین با هم بریم سراغ برنامهی خودتون، شب رؤیایی.
برنامهی «شب رؤیایی»، به تهیهکنندگی آتی جانافشان، در شبکهی رادیویی ایرانصدا تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
38:13



کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان