توی باغ بزرگی درختی بود که برگ های زیادی داشت و باد بین برگ ها می پیچید.
تابستون رفت و پاییز اومد. باد برگ های درخت های رو از شاخه ها جمع می کرد و پیش خاله پاییز می برد. خاله پاییز برای برگ های لباس های رنگی می دوخت. خاله پاییز برای همه برگ ها لباس دوخت و فقط برگ کوچولو که می ترسید و محکم به شاخه درخت چسبیده بود.
داستان"برگ زرد تنها" در شبکه رادیویی سلامت تهیه و تولید شده است.
تابستون رفت و پاییز اومد. باد برگ های درخت های رو از شاخه ها جمع می کرد و پیش خاله پاییز می برد. خاله پاییز برای برگ های لباس های رنگی می دوخت. خاله پاییز برای همه برگ ها لباس دوخت و فقط برگ کوچولو که می ترسید و محکم به شاخه درخت چسبیده بود.
داستان"برگ زرد تنها" در شبکه رادیویی سلامت تهیه و تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
12:11
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه