خاله پاییز های کرد و هوی کرد و توی باغچه نشست.
همه لباس گرم پوشیدند و غذاهای مقوی خوردند که سرما نخورند.
اما خاله سوسکه با لباس های تورتوری بیرون می آمد و گردش می کرد.
یک روز صبح که خاله سوسکه از خواب بیدار شد شروع کرد به عطسه کردن.
همه لباس گرم پوشیدند و غذاهای مقوی خوردند که سرما نخورند.
اما خاله سوسکه با لباس های تورتوری بیرون می آمد و گردش می کرد.
یک روز صبح که خاله سوسکه از خواب بیدار شد شروع کرد به عطسه کردن.
صداها
-
عنوانزمان
-
10:42
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه