حوله، شانه، مسواک و خمیردندان مریم کوچولو با هم در کمد مریم کوچولو زندگی می کردند.
اما حوله همیشه ناراحت بود و غر می زد. حوله خیلی ناراحت بود. او فکر می کرد آنجا برای او خیلی کوچک است.
مریم کوچولو از شانه و مسواک و خمیر دندان استفاده می کرد و آن ها را سر جایش قرار می داد. بعد دست و صورتش را با حوله می شست.
کم کم حوله بوی بد گرفته بود و همه ی دوستانش در کمد از دست او کلافه شده بودند ...
اما حوله همیشه ناراحت بود و غر می زد. حوله خیلی ناراحت بود. او فکر می کرد آنجا برای او خیلی کوچک است.
مریم کوچولو از شانه و مسواک و خمیر دندان استفاده می کرد و آن ها را سر جایش قرار می داد. بعد دست و صورتش را با حوله می شست.
کم کم حوله بوی بد گرفته بود و همه ی دوستانش در کمد از دست او کلافه شده بودند ...
صداها
-
عنوانزمان
-
12:36
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه