قدقدک و قادقادک موقع بازی با هم دعوا کردند.
یک روز قادقادک و قدقدک داشتند بازی می کردند که باد شدیدی وزید و بال قادقادک به قدقدک خورد. آنها با هم دعوا کردند. قدقدک هوار کشید و رفت پیش ننه قدقدا.
ننه قدقدا که داشت آش درست می کرد، ملاقه را برداشت و به طرف لانه ی ننه قاد قاد راه افتاد ...
یک روز قادقادک و قدقدک داشتند بازی می کردند که باد شدیدی وزید و بال قادقادک به قدقدک خورد. آنها با هم دعوا کردند. قدقدک هوار کشید و رفت پیش ننه قدقدا.
ننه قدقدا که داشت آش درست می کرد، ملاقه را برداشت و به طرف لانه ی ننه قاد قاد راه افتاد ...
صداها
-
عنوانزمان
-
10:53
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه