کتاب قصه ی کوچولو

  • 1 قطعه
  • 9:58 مدت زمان
  • 268 دریافت شده
کتابخانه ی بزرگی بود که در دل هر کتابش، یک قصه بود.
یک روز یکی از کتاب ها گفت: دوستان بیایید هر شی یکی از قصه هایی که در دل نوشته شده را برای بقیه تعریف کنیم.
از آن شب به بعد هر شب یک کتاب، قصه تعریف می کرد. اما در این کتابخانه یک کتاب کوچولوی خجالتی هم وجود داشت ...

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    عالیه
  • کاربر مهمان
    سلام من عاشق قصه های شما
دسترسی سریع