زمستان از راه رسیده بود اما پرنده کوچولو که بالش شکسته بود نمی توانست با دوستانش به جنوب برود.
جنوب گرم یود اما پرنده نمی توانست برود. پرنده کوچولو پیش درخت گردو رفت و از او خواست تا روی شاخه هایش زندگی کند اما درخت گردو اصلا قبول نکرد. درخت بید و بلوط هم قبول نکردند. ناگهان پرنده کوچولو صدایی شنید ...
جنوب گرم یود اما پرنده نمی توانست برود. پرنده کوچولو پیش درخت گردو رفت و از او خواست تا روی شاخه هایش زندگی کند اما درخت گردو اصلا قبول نکرد. درخت بید و بلوط هم قبول نکردند. ناگهان پرنده کوچولو صدایی شنید ...
صداها
-
عنوانزمان
-
11:16
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه