کلاغچه هنوز پرواز کردن بلد نبود.
یک روز مامان کلاغچه به او گفت: من دارم می روم دنبال غذا. کلاغچه گفت: من پنیر و صابون می خواهم.
کلاغچه قول داد در لانه بماند تا مامان کلاغه برگردد.
اما حوصله ی کلاغچه سر رفته بود. پرواز هم بلد نبود ...
یک روز مامان کلاغچه به او گفت: من دارم می روم دنبال غذا. کلاغچه گفت: من پنیر و صابون می خواهم.
کلاغچه قول داد در لانه بماند تا مامان کلاغه برگردد.
اما حوصله ی کلاغچه سر رفته بود. پرواز هم بلد نبود ...
صداها
-
عنوانزمان
-
14:36
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه