حسام کوچولو خیلی بازیگوش و شیطان بود. او همه جا زباله می ریخت.
یک روز که حسام کوچولو داشت توی کوچه زباله می ریخت صدایی شنید.
عمو پاکیزه اومد و تصمیم گرفت که حسام را به شهر پاکیزه ببرد.
آنها تا سه شمردند و به شهر پاکیزه رسیدند. پاکیزک ها آنجا جمع بودند ...
یک روز که حسام کوچولو داشت توی کوچه زباله می ریخت صدایی شنید.
عمو پاکیزه اومد و تصمیم گرفت که حسام را به شهر پاکیزه ببرد.
آنها تا سه شمردند و به شهر پاکیزه رسیدند. پاکیزک ها آنجا جمع بودند ...
صداها
-
عنوانزمان
-
13:27
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه