مورچه سیاه آمده بود کنار حوض آب بخورد.
ماهی به مورچه سیاهه سلام کرد و با او دوست شد. ماهی از او خواست تا به حوض آب برود و با هم بازی کنند. اما مورچه نمی توانست توی آب برود.
مورچه سیاهه به او گفت: تو از آب بیا بیرون تا توی باغچه با هم بازی کنیم. اما ماهی هم نمی توانست از آب بیرون بیاید.
ماهی شروع کرد به گریه کردن ...
ماهی به مورچه سیاهه سلام کرد و با او دوست شد. ماهی از او خواست تا به حوض آب برود و با هم بازی کنند. اما مورچه نمی توانست توی آب برود.
مورچه سیاهه به او گفت: تو از آب بیا بیرون تا توی باغچه با هم بازی کنیم. اما ماهی هم نمی توانست از آب بیرون بیاید.
ماهی شروع کرد به گریه کردن ...
صداها
-
عنوانزمان
-
12:20
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه