مادر علی کوچولو خیلی کار کرده بود و حسابی خسته بود.
اتاق علی خیلی خیلی نامرتب و به هم ریخته بود.
مادر از علی خواست تا اتاقش را تمیز کند. علی قول داد که بعد از دیدن کارتون اتاقش را مرتب کند اما به قولش عمل نکرد.
هر بار مادرش از او می خواست تا اتاقش را تمیز کند او یک بهانه ای می آورد.
مادر علی حسابی عصبانی شد ...
اتاق علی خیلی خیلی نامرتب و به هم ریخته بود.
مادر از علی خواست تا اتاقش را تمیز کند. علی قول داد که بعد از دیدن کارتون اتاقش را مرتب کند اما به قولش عمل نکرد.
هر بار مادرش از او می خواست تا اتاقش را تمیز کند او یک بهانه ای می آورد.
مادر علی حسابی عصبانی شد ...
صداها
-
عنوانزمان
-
14:41
کاربر مهمان