ترانهی کودکانه درمورد شغل کفاش
کفاش پیر مهربون
صبح که میشه مییاد بیرون
کلید رو پیدا میکنه
مغازه رو وا میکنه
کفشا همه قطار قطار
ردیف میشه روی دیوار
تو کفاشی پشت شیشه
کفش منم دیده میشه
اوستای کفاش چی داره
چکش داره قیچی داره
اول یه پیشبند میزنه
با شادی لبخند میزنه
میشینه روی چارپایه
چشم میدوزه به همسایه
همسایهش هم کفشدوزه که
سر تا پاهاش پر از لکه
اونا با هم کار میکنن
کارهای بسیار میکنن
میخ میزنن میچسبونن
زیر لب آواز میخونن
کفاش پیر مهربون
صبح که میشه مییاد بیرون
کلید رو پیدا میکنه
مغازه رو وا میکنه
کفشا همه قطار قطار
ردیف میشه روی دیوار
تو کفاشی پشت شیشه
کفش منم دیده میشه
اوستای کفاش چی داره
چکش داره قیچی داره
اول یه پیشبند میزنه
با شادی لبخند میزنه
میشینه روی چارپایه
چشم میدوزه به همسایه
همسایهش هم کفشدوزه که
سر تا پاهاش پر از لکه
اونا با هم کار میکنن
کارهای بسیار میکنن
میخ میزنن میچسبونن
زیر لب آواز میخونن
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه