ترانه درمورد عید غدیر خم
آن روز محمد از نگاهش
بر چهرهی دشت نور پاشید
از پشت تمام تیرگیها
خورشید به روی دشت خندید
از دعوت آسمانی او
آرام علی ز جای برخاست
او گفت پس از غروب خورشید
این رود زلال حکم بر ماست
یک دفعه تمام دشت پر شد
از مهر و عطوفت خداوند
بر شاخهی صبح تاب خوردند
گلهای ظریف و سرخ لبخند
آهسته به روی دشت بارید
لبخند فرشتگان زیبا
هم دشت قدیم پر شد از نور
هم کوچهی قلب آسمانها
آن روز محمد از نگاهش
بر چهرهی دشت نور پاشید
از پشت تمام تیرگیها
خورشید به روی دشت خندید
از دعوت آسمانی او
آرام علی ز جای برخاست
او گفت پس از غروب خورشید
این رود زلال حکم بر ماست
یک دفعه تمام دشت پر شد
از مهر و عطوفت خداوند
بر شاخهی صبح تاب خوردند
گلهای ظریف و سرخ لبخند
آهسته به روی دشت بارید
لبخند فرشتگان زیبا
هم دشت قدیم پر شد از نور
هم کوچهی قلب آسمانها
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
2:37
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان