سرود درمورد دههی کرامت
هرزمانی که دل میان سینهام گم میشود
یا به مشهد میرود یا راهی قم میشود
تا که چشمانم به دریای ضریحش میرسد
دل دگرگون میشود، غرق تلاطم میشود
دانه دانه اشکهای زائرانش میچکد
زیر پاهای کبوترهاش گندم میشود
نور میبارد چنان از گنبد این آفتاب
در کنارش جلوهی خورشید هم گم میشود
شهر قم یا مشهد، سلطان چه فرقی میکند
هرکدامش قبلهی حاجات مردم میشود
بارها ناگفته در اینجا شدم حاجت روا
رفته از دستم حساب، این بار چندم میشود
دل به دست او سپردی غم مخور کار نشد
با دعای خواهر خورشید هشتم میشود
کاش یک بار دگر بر کوی او سر میزدم
چون کبوترها به روی گنبدش پر میزدم
هرزمانی که دل میان سینهام گم میشود
یا به مشهد میرود یا راهی قم میشود
تا که چشمانم به دریای ضریحش میرسد
دل دگرگون میشود، غرق تلاطم میشود
دانه دانه اشکهای زائرانش میچکد
زیر پاهای کبوترهاش گندم میشود
نور میبارد چنان از گنبد این آفتاب
در کنارش جلوهی خورشید هم گم میشود
شهر قم یا مشهد، سلطان چه فرقی میکند
هرکدامش قبلهی حاجات مردم میشود
بارها ناگفته در اینجا شدم حاجت روا
رفته از دستم حساب، این بار چندم میشود
دل به دست او سپردی غم مخور کار نشد
با دعای خواهر خورشید هشتم میشود
کاش یک بار دگر بر کوی او سر میزدم
چون کبوترها به روی گنبدش پر میزدم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
2:55
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه