یه شعر برای دستکش آشپزخونه.
کی بود، کی بود؟
دستکش آشپزخونه
هی میگرفت بهونه
غر میزد و لج میکرد
انگشتاشو کج میکرد
این ور و اونور میرفت
از آب و کف درمیرفت
شستش یه کم پاره بود
یهذره بیچاره بود
رفت و بدو بدو کرد
جاشو عوض با نو کرد
کی بود، کی بود؟
دستکش آشپزخونه
هی میگرفت بهونه
غر میزد و لج میکرد
انگشتاشو کج میکرد
این ور و اونور میرفت
از آب و کف درمیرفت
شستش یه کم پاره بود
یهذره بیچاره بود
رفت و بدو بدو کرد
جاشو عوض با نو کرد
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه