تو خدای بی شریکی - تو یگانه ای و دانا
تو چه خوب ومهربانی - تو که پاکی و توانا
تو درآن زمان که نامی - ز جهان نبود، بودی
در بسته ی جهان را - به جهانیان گشودی
تو خدای بی شریکی - تو یگانه ای و دانا
تو چه خوب ومهربانی - تو که پاکی و توانا
تو درآن زمان که نامی - ز جهان نبود، بودی
در بسته ی جهان را - به جهانیان گشودی
تو به گوش ابر خواندی -که از آسمان ببارد
تو به آفتاب گفتی - به زمین قدم گذارد
تو به چشمه یاد دادی - زدل زمین بجوشد
به گیاه تشنه گفتی - که ازآب بنوشد
تو به ژاله امر کردی -که به برگ گل نشیند
به خزان اجازه دادی -که گل از چمن بچیند
به هزار نقش زیبا - گل و سبزه را کشیدی
شب و روز وکوه و دریا -همه را تو آفریدی
.
تو چه خوب ومهربانی - تو که پاکی و توانا
تو درآن زمان که نامی - ز جهان نبود، بودی
در بسته ی جهان را - به جهانیان گشودی
تو خدای بی شریکی - تو یگانه ای و دانا
تو چه خوب ومهربانی - تو که پاکی و توانا
تو درآن زمان که نامی - ز جهان نبود، بودی
در بسته ی جهان را - به جهانیان گشودی
تو به گوش ابر خواندی -که از آسمان ببارد
تو به آفتاب گفتی - به زمین قدم گذارد
تو به چشمه یاد دادی - زدل زمین بجوشد
به گیاه تشنه گفتی - که ازآب بنوشد
تو به ژاله امر کردی -که به برگ گل نشیند
به خزان اجازه دادی -که گل از چمن بچیند
به هزار نقش زیبا - گل و سبزه را کشیدی
شب و روز وکوه و دریا -همه را تو آفریدی
.
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان