چتر من شکسته. ولی براش شعر میخونم.
یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود
چتری بود شکسته بود
تنهایی گوشهی حیاط نشسته بود
دستهش هم شکسته بود
کج و کوله وا میشد
فنرش از چادرش جدا میشد
ادامه دارد... .
یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود
چتری بود شکسته بود
تنهایی گوشهی حیاط نشسته بود
دستهش هم شکسته بود
کج و کوله وا میشد
فنرش از چادرش جدا میشد
ادامه دارد... .
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه