وقتی مامانم ازم ناراحت بود، منم ناراحت شدم.
با اخم مادر
انگار در قلبم فرو رفت
یک خار نوکتیز
یک خار خیلی کوچک و ریز
گفتم به مادر:
«مرا یکبار دیگر هم ببخشید، لطفاً!»
آنوقت
خار دلم گل شد
مادر به من خندید
باغ دلم لبریز از آواز بلبل شد.
با اخم مادر
انگار در قلبم فرو رفت
یک خار نوکتیز
یک خار خیلی کوچک و ریز
گفتم به مادر:
«مرا یکبار دیگر هم ببخشید، لطفاً!»
آنوقت
خار دلم گل شد
مادر به من خندید
باغ دلم لبریز از آواز بلبل شد.
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه