پر پر زد از جا جست
هوهو کنان کبوتر
بالا رفت بالاتر
پر زد دوباره پرپر
پر پر زد از جا جست
هوهو کنان کبوتر
بالا رفت بالاتر
پر زد دوباره پرپر
کوچک شد کوچکتر
در پیش دیدگانم
از چشمم پنهان شد
رفت آسمان گمانم
بنشستم من غمگین
گفتم کبوتر ناز
از اینجا دیگر رفت
هرگز نبینمش باز
امّا چون چرخاندم
این سو آن سو سرم را
از آن دور یکباره
دیدم کبوترم را
پرپر زد باز آمد
بنشست و دانه را دید
آبی خورد چرخی زد
دلشاد دانه برچید
آبی خورد چرخی زد
دلشاد دانه برچید
هوهو کنان کبوتر
بالا رفت بالاتر
پر زد دوباره پرپر
پر پر زد از جا جست
هوهو کنان کبوتر
بالا رفت بالاتر
پر زد دوباره پرپر
کوچک شد کوچکتر
در پیش دیدگانم
از چشمم پنهان شد
رفت آسمان گمانم
بنشستم من غمگین
گفتم کبوتر ناز
از اینجا دیگر رفت
هرگز نبینمش باز
امّا چون چرخاندم
این سو آن سو سرم را
از آن دور یکباره
دیدم کبوترم را
پرپر زد باز آمد
بنشست و دانه را دید
آبی خورد چرخی زد
دلشاد دانه برچید
آبی خورد چرخی زد
دلشاد دانه برچید
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه