وقتی که یک بود
در خانه تنها
دو شاد و خوشحال
آمد به آنجا
وقتی که یک بود
در خانه تنها
دو شاد و خوشحال
آمد به آنجا
بودند باهم
سرگرم صحبت
از راه آمد
سه با محبت
یک و دو و سه
خوشحال بودند
چهار با پنج
در را گشودند
شش و هفت و هشت
خندان رسیدند
نُه را که دیدند
از جا پریدند
ده از در آمد
با شور و امید
از دوستانش
احوال پرسید
دیگر در آن جمع
کسی کم نبود
در چهره هاشان
رنگ غم نبود
در خانه تنها
دو شاد و خوشحال
آمد به آنجا
وقتی که یک بود
در خانه تنها
دو شاد و خوشحال
آمد به آنجا
بودند باهم
سرگرم صحبت
از راه آمد
سه با محبت
یک و دو و سه
خوشحال بودند
چهار با پنج
در را گشودند
شش و هفت و هشت
خندان رسیدند
نُه را که دیدند
از جا پریدند
ده از در آمد
با شور و امید
از دوستانش
احوال پرسید
دیگر در آن جمع
کسی کم نبود
در چهره هاشان
رنگ غم نبود
کاربر مهمان