ترانه دربارهی طبیعت و حیوانات زیبا
یک روز تابستان رفتم لب دریا
در ساحلش دیدم یک ماهی زیبا
خود را تکان می داد آن ماهی کوچک
پیراهنش پر بود از ماسه و پولک
یک روز تابستان رفتم لب دریا
در ساحلش دیدم یک ماهی زیبا
خود را تکان می داد آن ماهی کوچک
پیراهنش پر بود از ماسه و پولک
از ساحل دریا برداشتم او را
انداختم با دست در سینه ی دریا
در سینه ی دریا ماهی تکانی خورد
یک موج هم آمد آهسته او را برد
یک روز تابستان رفتم لب دریا
در ساحلش دیدم یک ماهی زیبا
خود را تکان می داد آن ماهی کوچک
پیراهنش پر بود از ماسه و پولک
یک روز تابستان رفتم لب دریا
در ساحلش دیدم یک ماهی زیبا
خود را تکان می داد آن ماهی کوچک
پیراهنش پر بود از ماسه و پولک
از ساحل دریا برداشتم او را
انداختم با دست در سینه ی دریا
در سینه ی دریا ماهی تکانی خورد
یک موج هم آمد آهسته او را برد
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
2:24
-
2:25بيكلام
کاربر مهمان
کاربر مهمان