ترانهی کودکانه درمورد طبیعت
رودخانه ترانه خوان می رفت
با صدایی لطیف و آبی و سبز
آسمان توی آب می خندید
با دلی پاک و آفتابی و سبز
پسرک توی قایقی کوچک
فکر یک سفره ی بهاری بود
توی چشمان آسمانی او
تور سبز امید جاری بود
پسرک طعمه ای بزرگ گرفت
و به قلاب کوچکش بخشید
نخ و قلاب را در آب انداخت
از صدای لطیف آن خندید
لحظه ای بعد ماهی ای افتاد
توی دام ظریف و جاری او
پر شد از برق پولک و لبخند
سفره ی کوچک بهاری او
رودخانه ترانه خوان می رفت
با صدایی لطیف و آبی و سبز
آسمان توی آب می خندید
با دلی پاک و آفتابی و سبز
پسرک توی قایقی کوچک
فکر یک سفره ی بهاری بود
توی چشمان آسمانی او
تور سبز امید جاری بود
پسرک طعمه ای بزرگ گرفت
و به قلاب کوچکش بخشید
نخ و قلاب را در آب انداخت
از صدای لطیف آن خندید
لحظه ای بعد ماهی ای افتاد
توی دام ظریف و جاری او
پر شد از برق پولک و لبخند
سفره ی کوچک بهاری او
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
2:15
-
2:14بيكلام
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه