وقتی که انیشتین یک ساله شد، به همراه خانواده راهی شهر مونیخ شدند؛ بهخاطر اینکه عموی او یک کارگاه مهندسی برق راهاندازی کرده بود و از پدر آلبرت هم خواست که به کمکش بیاید. یک سال بعد از آن هم، وقتی که آلبرت دو ساله شده بود، خواهرش (ماریا) به
آلبرت کوچولو آن طور که خیال می کنید، اصلاً کودک اعجوبه ای هم نبود! حتی مدت زیادی هم طول کشید تا کلمهای از دهانش بیرون بیاید و حرف بزند. پدر و مادرش کمکم داشتند وحشت می کردند که بچۀ ناقصی دارند!! ولی سرانجام آلبرت شروع به حرف زدن کرد؛ چه حرف زدنی!! بیشتر اوقات ساکت بود و هیچوقت هم بازیهای بچگانه را دوست نداشت.
با وجود اینکه دیر حرف زد، ولی قبل از اینکه حرفی از دهانش بیرون بیاید، سعی میکرد چندین بار آن را زیر لب تکرار کند، تا مطمئن باشد که درست میگوید! برای همین هم مستخدم خانه به آلبرت، لقب «کند ذهن» داده بود!!
آلبرت کوچولو آن طور که خیال می کنید، اصلاً کودک اعجوبه ای هم نبود! حتی مدت زیادی هم طول کشید تا کلمهای از دهانش بیرون بیاید و حرف بزند. پدر و مادرش کمکم داشتند وحشت می کردند که بچۀ ناقصی دارند!! ولی سرانجام آلبرت شروع به حرف زدن کرد؛ چه حرف زدنی!! بیشتر اوقات ساکت بود و هیچوقت هم بازیهای بچگانه را دوست نداشت.
با وجود اینکه دیر حرف زد، ولی قبل از اینکه حرفی از دهانش بیرون بیاید، سعی میکرد چندین بار آن را زیر لب تکرار کند، تا مطمئن باشد که درست میگوید! برای همین هم مستخدم خانه به آلبرت، لقب «کند ذهن» داده بود!!
از ایرانصدا بشنوید
آلبرت انیشتن در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود.یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت انیشتن او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان