داستان میمون و لاکپشت، حکایتی زیبا و پندآموز از کلیله و دمنه است.
لاکپشت هر روز به برکه میرفت و میمون را میدید که بالای درخت انجیر نشسته و انجیر میخورد.
یک روز که یکی از انجیرها داخل آب افتاد، صدای «تالاپی» به گوش میمون رسید. میمون از این صدا خوشش آمد؛ برای همین هر روز یک انجیر به آب میانداخت تا از صدای تالاپ لذت ببرد؛ اما لاکپشت کمکم فکر کرد که میمون انجیرها را برای او به آب میاندازد... .
لاکپشت هر روز به برکه میرفت و میمون را میدید که بالای درخت انجیر نشسته و انجیر میخورد.
یک روز که یکی از انجیرها داخل آب افتاد، صدای «تالاپی» به گوش میمون رسید. میمون از این صدا خوشش آمد؛ برای همین هر روز یک انجیر به آب میانداخت تا از صدای تالاپ لذت ببرد؛ اما لاکپشت کمکم فکر کرد که میمون انجیرها را برای او به آب میاندازد... .
از ایرانصدا بشنوید
لاکپشت فکر میکرد که میمون انجیرها را برای او در آب میاندازد؛ برای همین تلاش کرد تا با او دوست شود. بچهها! حکایت میمون و لاکپشت، یکی از حکایتهای زیبای کلیله و دمنه است. بشنوید و لذت ببرید.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان