الاغه علفش را خورد. آبش را هم نوشید توی علفها غلتی زد و با خوشحالی آواز خواند.
الاغه توی علفها غلتی زد و با خوشحالی آواز خواند: عرعر... بعد هم از جایش بلند شد و گفت: حالا باید بروم کمی گردش کنم. آن وقت از تپه ای که توی علفزار بود، بالا رفت. آن طرف تپه چند درخت بود. آن طرف تپه چند درخت بود. توی درختها لانه ی کلاغ بود. آنها پای درخت جمع شده بودند و غذا می پختند ...
«قصه الاغه و کلاغه» نوشته اسدالله شعبانی است. این کتاب با کارشناسی و مشاوره زهره حیدری و گویندگی آزاده آل ایوب (خاله نرگس) به صورت کتاب گویا تهیه شده است.
الاغه توی علفها غلتی زد و با خوشحالی آواز خواند: عرعر... بعد هم از جایش بلند شد و گفت: حالا باید بروم کمی گردش کنم. آن وقت از تپه ای که توی علفزار بود، بالا رفت. آن طرف تپه چند درخت بود. آن طرف تپه چند درخت بود. توی درختها لانه ی کلاغ بود. آنها پای درخت جمع شده بودند و غذا می پختند ...
«قصه الاغه و کلاغه» نوشته اسدالله شعبانی است. این کتاب با کارشناسی و مشاوره زهره حیدری و گویندگی آزاده آل ایوب (خاله نرگس) به صورت کتاب گویا تهیه شده است.
از ایرانصدا بشنوید
خاله نرگس مهربون داستانی با نمک البته خیلی با نمک جوری که دیگه شور شده رو براتون تعریف می کند
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان