گرگ بدجنس و درنده ای در صحرا زندگی می کرد که همیشه دنبال گله ی گوسفندان بود.
گوسفندان داشتند در صحرا چرا می کردند. گرگ با دیدن آنها جلو تر آمد و وقتی بزغاله ای را دید که از گله دور افتاده به سرعت به سوی او رفت...
گرگ بزغاله را گرفت و پا به فرار گذاشت.سگ گله هم با دیدن گرگ به سوی او دوید. آنقدر دوید و دوید تا گرگ خسته شد و بزغاله را رها کرد. اما سگ همچنان به دنبال گرگ رفت تا این که گرگ به رودخانه ای رسید و جستی زد و زود از رودخانه عبور کرد و دور شد ...
گوسفندان داشتند در صحرا چرا می کردند. گرگ با دیدن آنها جلو تر آمد و وقتی بزغاله ای را دید که از گله دور افتاده به سرعت به سوی او رفت...
گرگ بزغاله را گرفت و پا به فرار گذاشت.سگ گله هم با دیدن گرگ به سوی او دوید. آنقدر دوید و دوید تا گرگ خسته شد و بزغاله را رها کرد. اما سگ همچنان به دنبال گرگ رفت تا این که گرگ به رودخانه ای رسید و جستی زد و زود از رودخانه عبور کرد و دور شد ...
از ایرانصدا بشنوید
داستانی کهن با صدای شیرین خانم شمسی فضل اللهی
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
تا کنون نظری ثبت نشده است