مادر شنلقرمزی برای تولدش یه شنل قرمز براش خریده بود.
او همیشه شنل قرمزش رو تنش میکرد برای همین همه بهش میگفتن «شنلقرمزی».
یه روز مادربزرگ شنلقرمزی مریض شد. اون باید از جنگل رد میشد تا پیش مادربزرگ بره.
او همیشه شنل قرمزش رو تنش میکرد برای همین همه بهش میگفتن «شنلقرمزی».
یه روز مادربزرگ شنلقرمزی مریض شد. اون باید از جنگل رد میشد تا پیش مادربزرگ بره.
از ایرانصدا بشنوید
داستان شنلقرمزی رو ببینید و بشنوید.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان