دی دی هیچ وقت کارهایش را سر وقت انجام نمی داد. اون همیشه دیرش می شد.
دیدی همیشه دیر میکرد. او به همه جا دیر میرسید. صبحها دیر از خواب بیدار میشد. بنابراین دیرتر از بقیهی بچهها به مدرسه میرسید.
غذای دیدی همیشه سرد میشد، چون او آخرین کسی بود که سر میز غذا مینشست.
دیدی، هر کاری را تا آخرین لحظه طول میداد حتی ...
دیدی همیشه دیر میکرد. او به همه جا دیر میرسید. صبحها دیر از خواب بیدار میشد. بنابراین دیرتر از بقیهی بچهها به مدرسه میرسید.
غذای دیدی همیشه سرد میشد، چون او آخرین کسی بود که سر میز غذا مینشست.
دیدی، هر کاری را تا آخرین لحظه طول میداد حتی ...
از ایرانصدا بشنوید
این داستان برای بچه های سالهای ابتدایی دبستان مناسب است
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان