مریم کوچولو فکر می کرد که پدر و مادرش فقط نادر را دوست دارند.
نادر برادر کوچولوی مریم است. او به دوستش می گوید: مادر و پدرم وقتی نادر تب کرده بود خیلی مواظب او بودند. وقتی که او امتحان داشت هم فقط به او کمک می کردند.
مریم حسابی دلخور بود و تلاش می کرد تا این مشکلش را جوری دیگر حل کند ...
نادر برادر کوچولوی مریم است. او به دوستش می گوید: مادر و پدرم وقتی نادر تب کرده بود خیلی مواظب او بودند. وقتی که او امتحان داشت هم فقط به او کمک می کردند.
مریم حسابی دلخور بود و تلاش می کرد تا این مشکلش را جوری دیگر حل کند ...
از ایرانصدا بشنوید
این داستان با موضوع قرار دادن احساس دوست نداشته شدن بچه ها توسط بزرگتر ها و مخصوصا پدر و مادر ها سعی می کند بچه ها رو از این فکر بیرون بیاورد
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان