پیشی خیلی تنها بود و حوصله اش سر رفته بود.
او دلش می خواست چند تا دوست داشته باشد. پس رفت و رفت تا به یک باغچه رسید. گل توی باغچه به او سلام کرد و گفت: پیشی دنبال چی می گردی؟
پیشی گفت: من دنبال دوست می گردم.
آنها با هم دوست شدند و شروع کردند به حرف زدن ...
او دلش می خواست چند تا دوست داشته باشد. پس رفت و رفت تا به یک باغچه رسید. گل توی باغچه به او سلام کرد و گفت: پیشی دنبال چی می گردی؟
پیشی گفت: من دنبال دوست می گردم.
آنها با هم دوست شدند و شروع کردند به حرف زدن ...
صداها
-
عنوانزمان
-
11:45
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه