حسنی با مامان و بابابزرگش زندگی می کرد. او تا می توانست کاهو می خورد.
یک روز مادر حسنی کتلت درست کرده بود. مادر فکر کرد با این کتلت، کاهو خیلی می چسبد.
مادر وقتی سراغ ظرف کاهو رفت هیچ کاهویی در آن نمانده بود ...
یک روز مادر حسنی کتلت درست کرده بود. مادر فکر کرد با این کتلت، کاهو خیلی می چسبد.
مادر وقتی سراغ ظرف کاهو رفت هیچ کاهویی در آن نمانده بود ...
صداها
-
عنوانزمان
-
13:14
کاربر مهمان