شهری بود که در آن هیچ دختری به دنیا نمی آمد.
یک شب، پادشاه غمگین شهر از پنجره به ماه نگاه میکند.
پیرمردی رهگذر پادشاه را می بیند و دلیل غم و غصه اش را می پرسد.
پادشاه به پیرمرد سه سیب می دهد ...
کتاب «پریزادان درخت سیب»، از انتشارات افق به بازار کتاب آمده است.
یک شب، پادشاه غمگین شهر از پنجره به ماه نگاه میکند.
پیرمردی رهگذر پادشاه را می بیند و دلیل غم و غصه اش را می پرسد.
پادشاه به پیرمرد سه سیب می دهد ...
کتاب «پریزادان درخت سیب»، از انتشارات افق به بازار کتاب آمده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
5:17
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه