مادربزرگِ «هدی» دارن از سفر مشهد و زیارت امام رضا، علیهالسلام، برمیگردن. «عزیزجون» و هدی رفتن ایستگاه راهآهن به استقبال ایشون. هدی از عزیزجون میپرسه که سوزنبان چه کسیه و کارش چیه؟ عزیزجون هم براش توضیح میدن.
این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان میگه که خداوند بزرگ همیشه بیداره و هرموقع از شبانهروز، داره این جهان دقیق و بزرگ رو که ما فقط یه قسمت کوچیکی از اون هستیم، مدیریت میکنه. در این قسمت از برنامهی «یک آیه، یک قصه» عزیزجون به بخشی از آیهی 255 سورهی مبارکهی «بقره»، یعنی بخشی از «آیةالکرسی» اشاره می کنن.
خداوند در این آیه میفرماید:
«لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ؛ هرگز او را کسالت خواب فرا نگیرد تا چه رسد که به خواب رود.»
این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان میگه که خداوند بزرگ همیشه بیداره و هرموقع از شبانهروز، داره این جهان دقیق و بزرگ رو که ما فقط یه قسمت کوچیکی از اون هستیم، مدیریت میکنه. در این قسمت از برنامهی «یک آیه، یک قصه» عزیزجون به بخشی از آیهی 255 سورهی مبارکهی «بقره»، یعنی بخشی از «آیةالکرسی» اشاره می کنن.
خداوند در این آیه میفرماید:
«لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ؛ هرگز او را کسالت خواب فرا نگیرد تا چه رسد که به خواب رود.»
صداها
-
عنوانزمان
-
9:58
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه